خوانسالار، نانوا و نان پز. (ناظم الاطباء). نان پز و ناظر و طباخ. (از آنندراج) (انجمن آرا). شخصی را گویند که نان می پزد. (آنندراج) (برهان). نان پز را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : آفاق را از جرم خور هم قرص وهم آتش نگر هم مطبخ و هم خوان زر هم میده سالار آمده. خاقانی. و رجوع به میده شود
خوانسالار، نانوا و نان پز. (ناظم الاطباء). نان پز و ناظر و طباخ. (از آنندراج) (انجمن آرا). شخصی را گویند که نان می پزد. (آنندراج) (برهان). نان پز را گویند. (فرهنگ جهانگیری) : آفاق را از جرم خور هم قرص وهم آتش نگر هم مطبخ و هم خوان زر هم میده سالار آمده. خاقانی. و رجوع به میده شود
سفره چی را گویند و در هندوستان چاشنی گیر خوانند. (برهان) (آنندراج). سفره چی و چاشنی گیر. مائده نه. (ناظم الاطباء). خوانسالار: تا هشت بهشت آمد یک مائدۀ بزمت شد مائده سالارت سالار همه عالم. خاقانی. مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب. خاقانی
سفره چی را گویند و در هندوستان چاشنی گیر خوانند. (برهان) (آنندراج). سفره چی و چاشنی گیر. مائده نه. (ناظم الاطباء). خوانسالار: تا هشت بهشت آمد یک مائدۀ بزمت شد مائده سالارت سالار همه عالم. خاقانی. مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب. خاقانی